رادینرادین، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

مامان و رادین

از شیر گرفتن رادین

به نام خدایی که هیچ وقت سر از کاراش نمیشه دراورد خدایا خیلی دلم گرفته احساس میکنم قلبم تکه تکه شده امروز دو روزه که به امید زندگیم به همه وجودم شیر نمیدم احساس خلع میکنم یه احساس بدی دارم از دیروز که 28 دی ماه روز پنجشنبه بود تصمیم گرفتم که رادینمو از شیر بگیرم  با امروز دو روزه روزا بهش شیر نمیدم  گلم امید زندگیم بدجور کلافه است روز اول زاد بهانه نگرفت از ظهر که تصمیم گرفتم بهش شیر ندم تا شب بازی میکرد طفلکم ظهر هم نخوابید آخه عشقم فقط عادت کرده با ممه بخوابه طوره دیگه ای بلد نیست اما شب خیلی بی تابی و گریه کرد نه رو پا میخوابید نه رو بغل .بغل باباشم نمیره فقط بغل من میاد اینقدر راه بردمش و با گریه هاش گریه کردم که خوابش برد ط...
29 دی 1391

بیست دو ماهگی

به نام خداوند عادل و مهربان گل پسر خوشگلم سلام به روی ماهت بیست و دو ماهگیت مبارک عزیزم گل پسر خیلی شیرین زبون و بانمک شده و البته خودمخدار تر و لجباز تر عاشق کاراتم حتی تو عوج عصبانیت باعث خندم میشی خوشگلم پسرم دوست دارم مثلا همین چند روز پیش دیدم چادر انداخته رو سرش مامان:کجا میری پسرم رادین:بوش بون(پشت بوم) مامان :چرا چادر سر کردی رادین :آقایی هست مامان: قابلمه خودش رو گذاشته رو گاز رو نوک انگشتاش وایساده قاشق رو میزاره تو قابلمه میگم چیکار میکنی میگه همی واسه ابیلا بابیی مامایی بعد جو گیر شده رفته چهار پایه آورده رفته روش میخواد گازو روشن کنه ماشیناشو میزنه با دستش چپ میکنه بعد میزنه رو دستش میگه ای وای مایین (ماشین ...
18 دی 1391
1